کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم
چقدر مثل بچگیام لالاییاتو دوست دارم
سادگیاتو دوست دارم خستگیاتو دوست دارم
چادر نماز و زیر لب خدا خداتو دوست دارم
کاشکی رو طاقچه ی دلت آینه و شمعدون میشدم
تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم
کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم
یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم
بخواب که میخوام تو چشات ستاره هامو بشمرم
سلام یه مدته دنبال یه سری مطالب ویژه برا وبلاگ میگردم ولی ....
چقده این عکس با عکسه قبلیه شبیه همن فک کنم این یکی کوچیکی های همونه
شما چی می گید؟؟
شیراز که بودم رفتم توی یه آتلیه عکاسی تا برای خودم عکس نظامی بندازم که یه دفعه چشمم به این عکس خوشگل افتاد منم همونجا با دوربین گوشیم شکارش کردم . یعنی من یه چیزی میگم یه چیزی میخونیا ... من عاشق این عکسم. فک نکنم توی اینترنت این عکس پیدا بشه
راستی خدمتم داره کم کم تموم میشه